بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین والصلوه و السلام علی خیر خلقه و اشرف بریته محمد و آله الطاهرین سیما بقیه الله فیالارضین .
عید سعید غدیر را که بزرگترین اعیاد اسلامی است به همهی مسلمانان جهان مخصوصا به مجمع محترم که به مناسبت عید بزرگ غدیر جلسهای را به عنوان سیره علوی(علیهالسلام) برگزار نمودهاند پس از تقدیم سلام و تحیت تبریک میگویم .
پیشنهاد به بنده این بود که افتتاحیهای برای آن مجمع شریف تقدیم بدارم .در این رابطه خود را حقیرتر و ناتوانتر از آن دیدم که دربارهی شخصیت باعظمتی که میگوید :
ینحدر عنی السیل و لا یرقی الی الطیر بتوانم مطالبی بیان کنم و لذا فکر کردم که چون حضرت امیرمومنان(علیه السلام) خود افتتاح کنندهی همهی میدانهای فضیلت و عظمت است و رمز انتخاب او نیز از جانب خداوند متعال برای امامت امت اسلام که موجب اکمال دین و اتمام نعمت خداوندی است همین ست . لذا مناسب است با ذکر نمونههایی از احادیث اهلبیت عصمت و طهارت(علیه السلام) که در ضمن آن ، حضرت ، آغازگر فضیلتها قلمداد گردیده و افتتاح کنندهی این میدانها معرفی شده است ، آن مجمع باشکوه و محترم مزین و منور شود ولی قبل از بیان این موضوع توجه به تعبیر حضرت رسول اکرم(صلیالله علیه و آله)که بیانگر جامعیت حضرت امیر مومنان(علیه السلام)در قلمرو همهی کمالات است به عنوان شاهد عنوانی که در صدر مطلب ذکر گردید مناسب است و تعبیر حضرت پیغمبر اکرم(صلیالله علیه آله) این است :
هر کس بخواهد به علم آدم(علیهالسلام) و فهم نوح(علیهالسلام) و حلم ابراهیم(علیهالسلام) و زهد یحیی بن زکریا(علیهالسلام) و شهامت و شجاعت موسی(علیهالسلام) بنگرد به علی(علیهالسلام)نگاه کند .
اکنون به احادیثی که حضرت امیرمومنان(علیهالسلام) را آغازگر فضیلتها معرفی میکند میپردازیم . پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند : اولین موجودی که خداوند آفرید نور وجود من بود و خداوند من و علی را از یک نور آفرید .
شخصی که در خانهی خدا پای به عرصه این جهان نهاد و خانهی خدا را از بتها و خانهی دلها را از آلودگی شرک پاک ساخت و سرانجام در خانهی خدا سر به آستان شهادت گذاشت و با گفتن فزت و ربالکعبه به ملاقات خدا شتافت . او محبوب خاص خدا و پیغمبر خدا(صلی الله علیه وآله) است .
و اما سیره علوی را میتوان این گونه معرفی کرد :
- نخستین کمال انسانی حقجویی و حقخواهی است .
پیغمبر اسلام(صلیالله علیه و آله)به گواهی تاریخ تشیع و تسنن علی ابن ابیطالب(علیه السلام) را به امر خداوند متعال به خلاف بعد از خود برگزید و بارها به این موضوع تأکید و تسریح کرد که حق با علی است و حق بر محور وجود او میچرخد . او مظهر حق است و پس از من فتنهها پدید خواهد آمد ولی بدانید که اگر مردم در یک راه و علی بن ابیطالب(علیه السلام) در راه دیگر گام بردارد حق با علی است و حق در آن راهی است که علی(علیه السلام) آن را میپیماید .
- در کمالات دیگر نیز او سرآمد همهی انسانها است .
او در شجاعت که یکی از صفات بزرگ انسانی است ممتاز و منحصر است و تاریخ مانند او را سراغ ندارد . او قهرمان میدان جهاد در راه خدا است . او هرگز ترس به دل خود راه نداد و هیچوقت پشت به دشمن نکرد و هیچگاه ضربت او احتیاج به ضربت دوم نداشت .
۲۳ساله بود در میان رختخواب حضرت پیغمبر(صلی الله علیه و آله)خوابید . هنگامی که از چهل قبیلهی عرب چهل نفر شمشیر زن انتخاب شدند که شبانه به رختخواب پیغمبر(صلیالله علیه و آله)حمله کنند و آن حضرت را قطعهقطعه کنند. در آن هنگام پیغمبر(صلیالله علیه و آله)از جانب خدا مأموریت یافت که شبانه از مکه خارج شود . پیامبر حضرت امیرمومنان علی(علیه السلام) را خواست و به او فرمود که امشب در میان رختخواب من بخواب . علی(علیه السلام) گفت یا رسولی الله اگر من این کار را انجام بدهم آیا تو سالم میمانی ؟ پیغمبر(صلیالله علیه و آله)فرمود بلی .
علی (علیه السلام) سجدهی شکر به جا آورد و گفت جانم به فدایت من حاضرم و آن شب را در مقابل شمشیرهای بران به صبح رساند.
خداوند متعال از این فداکاری در قرآن مجید تقدیر کرد و فرمود:
« و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله»
او ۲۴ ساله بود . در جنگ بدر شرکت کرد و ۳۶ مبارز که برای نابودی اسلام نوپا همت گماشته بودند را به خاک هلاکت افکند و افق فتح و ظفر را به روی مسلمانان گشود.
او ۲۵ ساله بود در جنگ احد شرکت جست و هست فر پرچم دار سپاه کفر را به هلاکت رساند. و ندای لافتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار از آسمان دربارهاش نازل گردید.
او ۲۷ ساله بود که در جنگ خندق شرکت کرد تمام احزاب کفر قدرتهای خود را برای نابودی اسلام بسیج کرده بودند شرکت جست و قهرمان مشهور عرب عمرو بن عبدود را از میان برداشت و پیغمبر (صلیالله علیه و آله) فرمود: «ضربه علی بوم الخندق افضل من عباده الثقلین».
او ۲۹ ساله بود در جنگ خیبر شرکت کرد و قلعهی خیبر آن روز، مانند مرکز صهیونیستی امروز بود که مرکز منافقین و جاسوسان علیه اسلام بود.
حضرت پیغمبر (صلیالله علیه و آله) فرمود: در این جنگ پرچم را به دست کسی میدهم که خدا و رسول خدا او را دوست میداند و او نیز خدا و رسول خدا را دوست میدارد.
او در این جنگ سرنوشت ساز درب محکم این قلعه را از جا کنده و راه آن مرکز را به روس سپاهیان اسلام باز کرد و خود، مرحب را کشت و عزت و عظمت اسلام را به نمایش گذاشت.
او ۳۱ ساله بئذ که در جنگ حنین و طائف شرکت کرد و با دونیم ساختن چهل مبارز فتح و ظفر را برای لشکر اسلام به وجود آورد.
ولی او در عین شجاعت و صلابتی که در برابر جبهه کفر و شرک داشت در مقابل یتیمان و مظلومان و محرومان اجتماع دلی بسیار رقیق و قلبی مهربان داشت. به حال مستمندان و مظلومان اشک میریخت و همیشه در فکر آنها بود.
یک دنیا شجاعت را با یک دنیا عاطفه و مهربانی جمع کرده بود.
در شجاعان و قهرمانن نوعاً حس انتقام جویی شدید است ولی حضرت علی ابن ابیطالب (علیه السلام) دارای عفو و گذشت فراوانی بود.
شجاعان در هنگام ظفر و دست یافتن به دشمن نوعاً تملک مفس ندارند ولی او در عین شجاعت مالک نفس خود بود.
افراد شجاع که عمری در میدانهای جنگ گذراندهاند معمولاً از رموز و دقایق علمی آگاهی ندارند ولی او در عین این که قهرمان میدان نبرد بود هنگامی که دهان به سخن گفتن میگشود، دل او مانند دریایی از معارف بسیار بلند اسلامی موج میزد به طوری که دانشمندانی که پس از او ، پا به عرصه وجود نهادند همهی آنها را در رشته های مختلف علوم و معارف از خرمن فضیلت و علم او خوشه چینی کردند.
در پایان لازم میدانم از برگزار کنندگان آن مجمع محترم تشکر کنم و توفیق همگان را از خداوند متعال مسألت مینمایم.
حسین نوری همدانی
۱۴/۶/۱۳۹۶